- یادته؟گفتی نمیرم که برگردمو جبران کنم ولی میرم جوووری میام که اووومده باشم...
- پیراهنِ پیرِ من لرزان شده از خاطرات...ببین چه زیبا میرقصد در باد...
- نفس بکش لعنــتــی
- آن نگاه هایِ پر از حرف و سکوتــــ
- کسی از دور نمایان میشود ...
- روز آسمونیا...روز مادر...
- این شبها و تو...
- یاسام جاها...
- میگه دارم باتو پُر میشم... میگه هر یاسام داره قشنگ تر از قبلیا میشه...
- نیمه گمشده چیه؟؟فراتر بودن ...
آخرین مطالب
امکانات وب
جانِ من درست است!! تو رازِ دیوانگی چشمهایم را خوب میدانی!! اما نمیدانی که دستهای هـرز برای من زیادیست...نمیدانی که دستهای هرز برایِ من ِ یاس نیست... اگر میگویم هرز نه به معنای هــرزِ کلیشه...! بلکه به معنایِ گذشتن از یک باریکه کوران است... میدانی؟من همان یاس میمانم..همان یاس ِبکر...بدنم،اصول و آئینی دختر آلبالوها...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 49
خاطره یک پیراهنِ پیر است در دشتی دووور افتاده رویِ تنِ پرکاهِ مترسکی..باد او را میرقصاندو یااااد پوستکِ کوچکیست که تکان میخورد.. ♡
دختر آلبالوها...ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 43
تهرونِ شلوغِ پرهیاهو...آدمهایِ دمِ عید...دستفروشهایِ پر درد...خریدایِ خیابونی...سفرهایِ دستِ جمعی...ترافیک هایِ بی اعصاب...خاطره یک پیراهنِ پیر است در دشتی دووور افتاده رویِ تنِ پرکاهِ مترسکی..باد او را میرقصاندو یااااد پوستکِ کوچکیست که تکان میخورد.. ♡ نو...جیبهایِ پر و خالی...شرمندگیهایِ پر دختر آلبالوها...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 24
:
- آنچه از شهرهای مدفون شده به یاد میسپارم لحظه های پر از احساااس انسانهاییست که در لحظه ی مرگ چشم در چشم هم,دست در دست هم رخت از این جهان بربسته اند...و آن نگاه های پر از حرف و سکوتهای پر از آرامش...
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 35
همیشه اسکله ای را در اقیانوس نقاشی میکنم ... لحظه طلوع خورشید کسی از دور نمایان میشود ... و هرلحظه میشود برای رسیدنش لحظه شماری کرد...
دختر آلبالوها...ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 16
شاید امروز باید میرفتیم همون جایِ همیشگی بالایِ بلندی و بلند بلند میخندیدیم، پشمک چوبی میگرفتیم و سوار تله سیژ میشدیم و کلی حرفهایِ رنگی میزدیم، بعدشم میرفتیم تجرشُ بازارُ بی آبرو میکردیم و با کلی کیسه توو دستمون برمیگشتیم و میرفتیم میشستیم سید مهدی آش شله قلمکار میخوردیم، بعدشم میرفتیم دختر آلبالوها...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 32
این روزها و شبهایِ پر دغدغه،
این ثانیه هایِ پر از نگرانی،
نگاه هایِ عمیق و دردهایِ پنهان،
فریادهایِ خاموش و ضجه هایِ خفه،
چنگ هایِ بی صدا و صداهایِ پرسوز،
نگاه هایِ فراری از اشک و اشک هایِ جاری از شب،
اضطرابِ لحظه ای و کابوس هایِ این ایام،
دعاهایِ پر خواهش و خواهش هایی دردناک،
همه یِ اینها نه قرص دا دختر آلبالوها...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 29
قسمم را باور کن ،به رفت و آمد هایِ گاه گرفته ات
به ویالونسل هایِ بازنشسته صدایت
به نگاهِ پر تلاطم لحظه هایت
به دستانِ سن و سال دارت قسم،
جنگلها برایت بیدار میشوند...در یاسام جایی ، یاسَکــی کنارِ دریچکــی با پیچکی برایت شعر میخواند... دختر آلبالوها...
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 59
هرقدر که فکر میکنم نمیشه!!! نمیشه اسمش رویا نباشه... نمیشه خیال نباشه... ولی شد و تونستیم رویاهارو از نزدیک لمس کنیم...
وقتی شبهات یاسام شه ، تو غرق میشی و دست و پا میزنی توو یه رویایِ شیرینی که هر لحظه عمیقتر میشه...
وقتی شبها یاسام شه و تو رد شی از هر چی دنیایِ ماشینی و آدمهایِ پر نقاب،بری توو د دختر آلبالوها...ادامه مطلب
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 21
ها کردم دیدم نفسهام بویِ سیگار میده!!
بعد یهو یادم افتاد من که سیگاری نیستم...
از ساعتِ ١٢ ،جمعه ۶ اسفند ٩۵ تا صبحِ ٧ اسفند، ساعت 5،قبل از طلوع دختر آلبالوها...
ما را در سایت دختر آلبالوها دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1dokhtarakneveshte3 بازدید : 23